همیشه پای ایران در میان است
آرگو محصول کمپانی صهیونیستی برادران وارنر به کارگردانی بن افلک بازیگر نقش تونی مندز و جاسوس اعزامی سیا به تهران در فیلم و تهیه کنندگی بازیگر مشهور هالیوود جرج کلونی است.
آرگو داستان فرار 6 مامور سفارت آمریکا در جریان تسخیر لانه جاسوسی از سفارت و پنهان شدن در سفارت کانادا در تهران است که در این میان یکی از ماموران سیا در پوشش یک شرکت فیلمسازی وارد تهران شده و موفق به خارج کردن دیپلماتهای آمریکایی از ایران می شود.
اکران این فیلم در سال پایانی دور نخست ریاست جمهوری اوباما و تعطیلی همزمان سفارت کانادا در تهران بلافاصله پس از نخستین نمایش آرگو در جشنواره تورنتو بر این نکته تاکید دارد که کاخ سفید همچنان تلاش می کند از ابزار هالیوود برای تاثیرگذاری بر فضای داخلی آمریکا و همچنین فریب افکار عمومی استفاده کند.
به واقع آرگو چه شاخصه هایی دارد که اسکار و گلدن گلوب را تصاحب می کند و در گیشه سینمای آمریکا جز پرفروش ها قرار می گیرد و اینگونه سیاستمدارن آمریکا بی محابا به حمایت از آن می پردازند و حتی بیل کلینتون و همسر اوباما در جشنواره های گلدن گلوب و اسکار آرگو را ستایش می کنند.
اگر بخواهیم از لحاظ محتوایی دلایل توجه اسکار و سیاستمداران آمریکا به آرگو را بررسی کنیم چند مولفه مهم حایز اهمیت است که لازم است به آن اشاره شود.
1-فرار از حقیقت: یکی از حوادثی که در تاریخ سیاسی آمریکا تاثیر ناگواری داشته است واقعه انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن تسخیر لانه جاسوسی در سال 58 است که حتی از عوامل اصلی کنار رفتن کارتر کارتر از قدرت و روی کار آمدن ریگان است.
یکی از اهداف اصلی آرگو مشغول سازی افکار عمومی به جریانی حاشیه ای در جریان تسخیر سفارت و در نتیجه فرار از حقیقتی است که این روزها بیشتر از همه آمریکایی ها را با وقایعی چون بیداری اسلامی و حرکتهای ضد امپریالیستی حیات خلوت سابق آمریکا یعنی آمریکای لاتین به واسطه صدور آرمانهای ایدئولوژیک انقلاب اسلامی به باتلاق سقوط نزدیک می کند.35 سال پیش و در مقطعی که نظام بین الملل زیر نگین آمریکا و شوروی تعریف شده بود ناگاه چند جوان دانشجو همه ابهت و اقتدار آمریکا به سخره می گیرند و امروز با گذشت بیش از 3دهه از این حادثه تلخ برای آمریکایی ها آنان برای رهایی از این رسوایی دست به ساخت فیلمی چون آرگو می زنند و حقارت را به جایی می رسانند که از فرار زبونانه و خفت بار 6 دیپلمات جاسوس آمریکایی حماسه ای در ژانر قهرمانانه و سلحشورانه می سازند.
تمامي تلاش هاي هاليوود طي 3 دهه گذشته صرف بازتوليد آن اقتدار پوشالي و به سخره گرفته شده توسط جوانان دانشجو شده است. آرگو آخرين آن بود. پيش از اين فيلم هايي نظير «بدون دخترم هرگز» و «300» و «ايرانيوم» نيز در چارچوب بازتوليد همان اقتدار به سخره گرفته شده و استتار آن تحقير بين المللي تهيه و اكران شده بود.
مطمئن یاد آوری وقایعی چون شکست سهمگین آمریکا در جریان عملیات برای آزادی گروگان ها به واسطه طوفان شن طبس آنقدر برای آنان آزاردهنده است که مجبور می شوند برای فریب افکار عمومی به پوشاندن حقایق متوسل شوند.
2-جعل واقعیت :بعضی از سکانس های آرگو آنقدر پیش پا افتاده و خیالبافانه است که مخاطب عادی را نیز بهت زده می کند. اتصال کاغذهای رشته شده دیپلماتهای جاسوس توسط چند کودک در یکی از صحنه ها یا چهره های کاریکاتوری از مردم و نظامیان ایران نمی تواند هیچ شکی باقی نمی گذارد که بن افلک(کارگردان ) برای تحریف تاریخ و ساخت فیلم مورد نظر سازمان سیا از اصول اولیه فیلنامه تخطی کرده است.
تاریخ گواه این است که مردم ایران با وجود دشمنی با دولت و حکومت آمریکا هیچ گاه حتی در روزهای تسخیر لانه جاسوسی به مردم آمریکا هیچ تعرضی نکرده اند و حتی به دستور حضرت امام جاسوسان دیپلمات سیاه پوست و زن آزاد می شوند ولی در فیلم سعی می شود با پوشاندن این حقایق چهره خشن و منفی از مردم ایران ارائه شود.
همچنین در فیلم وانمود می شود که گویا تنهاگناه آمریکاییها و دلیل اصلی تسخیر سفارت ،پناه دادن آمریکا به محمدرضا پهلوی است در حالی که سفارت آمریکا در تهران به عنوان مرکز تجدید سازمان کودتای آژاکس
(28 مرداد 32) و همچنین ستاد آسیای جنوب غربی سازمان سیا به حق لانه جاسوسی نام گرفته بود و اگر در آن سالها تسخیر نمی شد اینده انقلاب درخطر فروپاشی بود و امام با توجه به جمیع جهات واقعه تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم نامیدند.
3-اعتراف ناخواسته: آرگو این نکته را به جهانیان یادآوری می کند که سازمان سیا برای جاسوسی هیچ ابایی ندارد که از روش هایی چون خبرنگاری یا فیلمسازی ودیپلماسی در جهان استفاده کند و این روش مرسوم حکومت آمریکا برای مقابله با کشورهای مستقل است.
ساخت آرگو در هالیوود با فیلمبرداری در مقابل دکورهای عظیم و پر خرج در حالی رخ داده که دستگاههای فرهنگی ایران طی 3 دهه اخیر تمایلی به مطرح کردن موضوع تسخیر لانه جاسوسی نداشته اند و از پرداختن به آن غفلت کرده اند وحال سینمای آمریکا این واقعه تاریخی را با و لحن دلخواه خود برای مردم جهان تعریف می کند.
اما نکته ای که در پایان باید گفت و بودجه های چند میلیونی هالیوود برای ساخت فیلم های ضد ایرانی آن را اثبات می کند اهمیت و نقش بی بدیل ایران در معادلات منطقه و جهان است که اینگونه کاخ سفید و ابزارهای فرهنگی آن به هجوم همه جانبه علیه انقلاب اسلامی می پردازند.
دانشجويان عزيز، افسران جوان ايران و جمهوری اسلامی در جبهه مقابله با جنگ نرم دشمنان و جريان شيطانی متكی بر زور و تزوير و پول هستند